شهرها در مقياس بزرگتر، وظيفهٔ خود را از سطح کشور يا منطقه آغاز مىکنند. علل وجودى شهرها و روستاها، هميشه مورد سؤال بوده است. براى شناخت واقعى يک شهر و عوامل آن، قبل از هر چيز اين سؤال موردنظر است که چرا شهر يا روستا در محلى که ايجاد شده واقع شده است؟ چرا رشد کرده؟ و يا چرا در حال رشد است؟ ولى بهعنوان يک اصل بديهي، مىتوان اين نکته را يادآور شد که بين شهر با منطقهٔ خود، وابستگىها و پيوندهائى وجود دارد. بهعبارت ديگر، شهرها وابسته به محيط خود مىباشند. در هر برنامهريزى شهري، لزوم مطالعه در برنامهريزىهاى منطقهاى و کشورى حس مىشود.
منطقه عبارت است از: فضا، يا قسمتى از کره زمين يا قسمتى از خاک يک کشور که عوامل طبيعي، اقتصادى و اجتماعي، آن را از محيط اطراف خود متمايز نموده است.
بهطور ساده، برنامهريزى منطقهاى را مىتوان، کوششى متشکل و منظم براى انتخاب بهترين راهها و روشها، بهمنظور رسيدن به هدفهاى خاص در يک منطقه دانست. از ديدگاه ديگر، برنامهريزى منطقه عبارت است از: کوشش جهت بالا بردن سطح زندگى مردم يک منطقه و يا کوششى جهت بهدست آوردن حداکثر استفاده از منابع کمياب و بهکار گيرى استعدادهاى منطقه.
بهطور کلي، برنامهريزى منطقهاى شامل سه مرحله مىباشد:
۱. شناخت منطقه و مشکلات آن و طرح و تنظيم برنامهٔ توسعه آن
۲. اجراء برنامهٔ تهيه شده
۳. بررسى و ارزيابى طرح اجراء شده
در سيستم برنامهريزى منطقهاي، هميشه مسائل و مشکلاتى وجود دارد که بايستى با هماهنگى و در کنار سياست کلى کشورى اجراء گردد. توسعهٔ متناسب و متوازن منطقهاي، مشارکت مسئولين محلى و منطقهاى در برنامهريزى و يا تعيين استراتژى توسعهٔ شهرها و مکانيابى صنايع سنگين، از مسائلى مىباشند که در قالب برنامهريزىهاى ملى و منطقهاى قابل مطالعه هستند.
برنامهريزى منطقهاى يکى از سطوح برنامهريزى در قالب توسعه و رشد اقتصادى و اجتماعى يک کشور مىباشد که سطوح ديگر آن عبارتند از: برنامهريزى ملي، برنامهريزى استاني، برنامهريزى شهرى و برنامهريزى روستائى.
شهر براى ادامهٔ حيات خود احتياج به ايجاد رابطه با منطقه دارد. ولي، حجم اين رابطه بهصورت ثابت باقى نمىماند و در حقيقت باعث رشد شهر نيز مىگردد. مناطقى را که در اطراف شهر و يا در رابطه با شهر هستند، مىتوان جزء حوزههاى نفوذى شهر و يا فضاى نفوذى آن دانست. اين نفوذ از يک طرف، باعث انتقال دستاوردهاى شهر به منطقه و از طرف ديگر، باعث رشد شهر مىگردد. بهطور کلي، منطقهٔ نفوذى يک شهر بزرگ، شهرهاى کوچکتر و روستاهاى پرجمعيت اطراف آن است.
برنامهريزىهاى ملى در قالب برنامهريزىهاى منطقهاي، داراى تقسيمبندىهائى به شرح زير است:
۱. برنامهريز در سطح استان
۲. برنامهريزى در سطح شهرستان
۳. برنامهريزى در سطح دهستان
۴. برنامهريزى در سطح شهر
۵. برنامهريزى در سطح روستا
يکى از عواملى که در طرحها و برنامهريزىهاى شهرى بايستى مورد توجه و دقت قرار گيرد، نقش يابى شهرها و روستاها در قالب برنامهريزىهاى دهستان، شهرستان، استان و در نتيجه کشور است؛ و اينکه شهرها در چه زمينهاى به ايفاء وظيفه مىپردازند و روستاها و نواحى اطراف در چه رابطه و چه عملکردي، چه با شهر و چه با منطقه قرار دارند.
در رابطه با مکانيابى شهرها و موقعيت آنها در سطح منطقه و اصولاً کاربرد اراضى منطقهاي، تئورىها و نظريات مختلفى ارائه گرديده است. تئورىهاى مکان، بيشتر بر مبناى فعاليتهاى اقتصادى و موقعيت مکانى شهرها، محدود بودن فضا، رقابت براى استفاده از فضا و اصطکاک فضا قرار دارد.
معروفترين تئورىهاى مکاني، توسط اگوست لوش (Losch، تئورى مکاني) والتر کريستالر (W.Cristaller، تئورى مرکزيت مکاني) برايان برى (B.Bery، تئورى سيستم شهرها) فون تونن (Von.Thunen، تئورى استفاده از زمينهاى کشاورزي) و فرانسوا پرو (Franc'ois Perroux، تئورى فضاى اقتصادي) ارائه گرديدهاند.
همچنين در رابطه با روش مطالعهٔ حوزههاى نفوذى منطقهاى از روش تحليل دادهها و ستاندهها (Input output Analysis)، روش تجزيه و تحليل تقريبى (Approximate Analysis) و فرضيهٔ اقتصاد پايهاى و غيرپايهاى (Economic Base Theory) ياد مىشود.
يک کار کامل منطقهاى مىتواند شامل چهار مرحلهٔ اصلى باشد که اجزاء مطالعاتى هريک از آنها به قرار زير است:
- طرح برنامهها:
حرکات جمعيتي؛ تجزيه و تحليل فيزيکي؛ توليدات طبيعي، صنعتي، خدماتي؛ مطالعهٔ مشاغل، منطقهاى در دست اجراء و ميزان تخصصها؛ پروژههاى منطقهاى انجام شده و امکانات و محدوديتها.
- تجزيه و تحليل:
منابع زيرزميني، منابع اقتصادي، خدمات اجتماعى و فرهنگي، زيربناى فيزيکى و تأسيسات، منابع انساني، عوامل اداري، عوامل حقوقي، عوامل و امکانات ظاهرى.
- مرحله اجراء:
انتخاب زمان انتها، ارجحيتها، طرحهاى جامع و هادى چند ساله، برنامههاى بخشي، تعيين پروژهها، ارزشيابي، منابع مالى.
- برنامهريزى و معيارهاى اجرائى:
سياستهاى دولت در سطح کشور، منطقه، شهر و روستا؛ احتياجات، مخارج، منابع طبيعي، سياستهاى فضائي، پيشرفتهاى فيزيکى.