جو زمین مخلوطی از گازهاست. غلظت گروهی از گازها مانند نیتروژن، اکسیژن و آرگون ثابت و غلظت گروه دیگر گازها مانند بخار آب، کربن دی‌اکسید و ازون متغیر است.

 

جو نخست زمین حدود ۴٫۵۷ میلیارد سال پیش شکل‌گرفت که شامل گازهای هیدروژن و هلیم بود. که پس از مدتی به‌دلیل سبک‌بودن، بر گرانش زمین غلبه‌کردند و به فضا گریختند. جو دوم حدود ۳٫۵ یا ۲٫۷ میلیارد سال پیش شکل‌گرفت و شامل گازهایی مانند بخار آب، کربن دی‌اکسید و آمونیاک بود. با فعالیت باکتری‌ها و انجام فرایند فتوسنتز و عوامل دیگر، اکسیژن در جو آزاد شد و موجب شکل‌گیری جو سوم شد. در این زمان، ابردوران پیرازیستی شکل‌گرفت که طی آن جانوران با تنفس اکسیژن، زندگی‌های جانوری را تشکیل‌دادند.

پیدایش جو دوم احتمالاً با فعالیت‌های آتشفشانی مرتبط بوده‌است آتشفشان‌ها با انتشار بخار آب (H۲O)، کربن دی‌اکسید (CO۲) و آمونیاک(NH۳) جو دوم را پدید آوردند.

در خطبه اول نهج البلاغه نوشته شده است:

و آبهای ساکن را به مواج سرکش برگردانید تا آنجا که آبها روی هم قرار گرفتند و چون قله های بلند کوهها بالا آمدند امواج تند کف های برآمده از آبها را در هوای باز و فضای گسترده بالا بردند تا جایی که از آن هفت آسمان پدید آمد.آسمان پایین را چون موج مهار شده و آسمان بالا را مانند سقف استوار قرار داد.

در این قسمت از خطبه مولا علی (ع) در ابتدا به نحوه تشکیل شدن جو دوم اشاره می کند و سپس به به بالا آمدن کوهها اشاره می دارد همانطور که می دانید کوهها و جزایر معمولا از شکافته شدن پوسته زمین که با آتش فشان همراه است به وجود می آید و بر طبق نوشته ویکی پدیا آتش فشانها در تشکیل جو نقش داشته اند.

در ادامه به پراکنده شدن و وجود آب اشاره می کند که از عناصر اصلی تشکیل دهنده جو زمین است.و بر طبق نوشته ویکی پدیا در تشکیل آن نقش داشته است.

در ادامه نیز حضرت آسمان پایین را به موج مهار شده تشبیه می نماید که بر طبق نوشته ویکی پدیا پایین ترین لایه جو یعنی تروپوسفر بطور کامل از بخار آب تشکیل شده است.

منابع

خطبه اول نهج البلاغه ترجمه محمد دشتی صفحه35

آب و هواشناسی کاربردی دکتر علیجانی

نوشته شده توسط غلامرضا آریان در چهارشنبه هفتم اسفند ۱۳۹۸ |

یکی از آخرین مطالعات در زمینه مجموع حجم کربن در جهان٬ توسط میشل روپیچ در پاریس و GCP در واشنگتن به طور همزمان صورت گرفته است.

اندازه گیری حجم کربن در مقیاس جهانی برای درک تراز مجموع کربن متمرکز در اتمسفر و بیان میزان تغییرات اقلیمی به واسطه فعالیت های انسانی ضروری است. علارغم هشدارهای جهانی در مورد خطر افزیش تجمع کربن در جو٬ نرخ انتشار آن به سرعت در حال افزایش است. تا جایی که آهنگ تمرکز CO2 تا سال 2007 به 383 PPM رسیده و حجم CO2 تولید شده توسط انسان از سال 2000 تاکنون٬ نسبت به دهه های گذشته چهار برابر شده است. علارغم کوشش هایی که در جهت مقابله این پدیده خطرناک صورت گرفته٬ نظیر پیمان کیوتو٬ مبنی بر محدود کردن انتشار گازهای گلخانه های٬ به ویژه CO2 منتشر شده از احتراق سوخت های فسیلی و تغییر کاربری زمین(سوزاندن جنگلها...) به ده میلیارد تن در سال 2007 رسید. سرعت افزایش CO2 اتمسفر از سال 2000 تاکنون در حدود 2 PPM در سال می باشد که نسبت به 20 سال گذشته 33% سریع تر بوده است.

دکتر پپ کانادل٬ مدیر اجرایی پروژه کربن جهانی می گوید "داده های به روز٬ از میزان کربن اتمسفر نشان می دهد که شتاب انتشار و تمرکز CO2 در اتمسفر بی سابقه بوده و اینکه با گذشت یک دهه از توسعه شتابان بین المللی چنین تغییرات گسترده ای را ایجاد کرده٬ حیرت انگیز است." بنابر داده های سازمان ملی انرژی چین؛ کشورهای در حال توسعه نظیر چین که با افزایشی در میزان انتشار گازهای گلخانه ای ناشی از سوخت های فسیلی روبه رو بودند. با بهبود شرایط اقتصادی خود از سال 2005 به کاهش انتشار گازهای گلخانه های مبادرت کردند.

کاهش پوشش جنگلی بیشتر به جنگل زدایی در کشورهای استوایی همراه با جنگل های بارانی محدود می شود. و آنها با سوزاندن پوشش جنگلی و تبدیل آن به مزارع٬ علاوه بر تخریب بخشی از ریه های تنفسی کره زمین٬ مسئول انتشار 1.5 میلیارد تن CO2 در اتمسفر بالای سر خود هستند. اگرچه انتظار می رفت. تمرکز CO2 موجود در اقیانوس ها در سال 2007 افزایش یابد اما بررسی ها ار کاهش 10 میلیون تنی در این سال خبر می دهد.

پوشش های طبیعی و اقیانوس ها٬ نزدیک به (4.8 میلیون تن در سال) 54% از CO2 تولید شده از فعالیتهای انسانی را خارج می کنند. اما این کافی نیست و با افزایش انتشار CO2٬ نابرابری در جذب و انتشار بیشتر شده و سرعت تغییرات اقلیمی بیش از پیش افزایش خواهد یافت.

نوشته شده توسط غلامرضا آریان در شنبه هشتم تیر ۱۳۹۸ |
 

 

نوشته شده توسط غلامرضا آریان در پنجشنبه شانزدهم اردیبهشت ۱۳۹۵ |
 

 

نوشته شده توسط غلامرضا آریان در شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۵ |

مقدمه

بشر و تاریخچه تفکری وی نشان می دهد که وی در شناخت پدیده ها از چهار سیستم ارزیابی با بنیان های فلسفی گوناگون بشرح زیر بهره مند بوده است:

  1. سوفیسم و سپتسیزم
  2. امپریست و پوزیتیودیسم (دیدگاه متکی بر حس و تجربه (دیدگاه علمی))
  3. شماء یا کارتزین (تعقل گرایی)
  4. شناخت متکی بر عرفان و اشراق

دیدگاه امپریست و پوزیتیودیسم که به دیدگاه علمی معروف است از قرن 18 و 19 به بعد حاکمیت مطلقی به ویژه در اروپا پیدا نمود. این دیدگاه توسط فیلسوفانی چون اگوست کنت تبلیغ شد.

از همان ابتدا دیدگاه علمی بر دو شاخه تکاملی و غیر تکاملی منقسم بوده است: وقتی صحبت از دیدگاه تکاملی می شود در واقع باید به این مفهوم معتقد بود که نه تنها موجودات زنده بلکه صورتهای مختلف هستی و ماده که موجودات زنده هم بخشی از آن بحساب می آیند در یک مدار تغییر و تحول قرار دارند و این تحول دارای جهت و سوئی (به سمت کمال) است. با بیان اصول تکامل تعابیر گوناگونی از وقایع ارائه می شود. بعبارت دیگر آنچه را فاشیسم در آلمان (برتری نژادی) از اصل انتخاب اصلح برداشت می نمود، داروینیسم اجتماعی در انگلیس نیز بدان دامن زد و عجیب تر آنکه کمونیسم در روسیه نیز تضاد دیاکلتیک خود را به پشتوانه اصل تکاملی تنازع بقاء توجیه می نمود.

وقتی چنین بینشی در تفکرات جغرافیدانان وارد شد تمامی تئوری های خود را بر این مبنا مفهومی تازه می دادند که از آن جمله تئوری فضای حیاتی راتزل، دترمینیسم جغرافیایی، مالتوسیزم و ... در جغرافیای انسانی و همین مفاهیم به نحو دیگری در تئوری دور جغرافیایی دیویس در جغرافیای طبیعی باید نام برد.

از جمله مکاتب جغرافیایی که از بینش تکاملی بشدت متاثر گردیده اند، مکاتب اکولوژیسم و رادیکالیسم می باشند. از آنجا که مکاتب مزبور طیف وسیعی از زمان و مکان را در عالم جغرافیا دربرمی گرفته اند، بررسی دیدگاه تکاملی و اثرات آن بر این دو مکتب ضرورت می یابد.

داروینیسم

نظریه تکامل به منزله هماهنگ کننده ترین عامل در زیست شناسی به حساب آمده است. تنوع جانداران، شباهتها و اختلافات بین اشکال آنها، جنبه های پراکندگی جغرافیایی و رفتار، سازش و کنش متقابل، جملگی پدیده هایی هستند که پیش از آنکه نظریه تکامل به آنها معنا بخشد، گویای بی نظمی غیر قابل توصیف در دنیای جانداران بوده اند.

البته باید دانست که نظریه تکامل پیش از داروین بوسیله شخصیت های متعدد علمی دیگری ارائه گردیده بود اما ضعف اصلی نظریه های ماقبل داروین و اکثر نظریه های تکاملی قرن نوزدهم آن بوده است که سعی در توضیح تکامل تنها بوسیله یک مفهوم نموده و فقط یک عامل را در نظر گرفته اند: لامارکیسم بوسیله اصل کمال باطنی، "ژئوفرا" با القاء تحول ژنتیکی از طریق محیط، کوویه با انقلابات ناگهانی، واگنر با تکامل از طریق جدایی جغرافیایی، دووریس با جهش گرایی و ... سعی در توضیح تکامل به کمک یک اصل و طرد بقیه اصول داشته اند. از طرف دیگر محدودیت ها و فشارهای مذهبی و سیاسی از ابزار و تکوین نظریات تکاملی ممانعت می نمود. اما شجاعت داروین در این راستا و سعی وی در معرفی رویدادهای تکاملی بعنوان نتایج نیروهای در حال نزاع، وی را قهرمان بینش تکاملی نمود:

دو رویداد انگیزه ها و طبع جستجوگر داروین را تقویت نمود: یکی آشنایی با شخصیت های علمی چون هنسلو 1 گیاهشناسی، سجویک 2 زمین شناس و یوئل هیئت دان و دوم مسافرت پنج ساله وی با گشتی بیگل 4 (1836-1831)

داروین با در اختیار داشتن گنجینه های علمی حاصل از مطالعات و معاشرت با دانشمندان فوق الذکر طی مسافرت با کشتی بیگل شباهت و اختلاف جانوران آمریکای جنوبی و جزایر گالاپاکس 5 را به وضوح مشاهده می کرد. خانواده و جنس های جانورانی که در این دو سرزمین زندگی می کردند، یکی بوده ولی انواع در اثر بعضی خصوصیات از هم متمایز شده بودند. وی می دید که در اثر اختلاف شرایط زندگی، آب و هوا و ... جزایر اقیانوس با سواحل و قسمت مرکزی آمریکای جنوبی، انواع جدیدی شروع به بوجود آمدن می کرده اند. بدینگونه وی وجود پدیده "تغییرپذیری" را به چشم خود از نزدیک دید. وی همچنین مبارزه برای زندگی (تنازع بقاء)، رقابت و دیگر مناسبات بغرنج موجود در بین جانداران را در طبیعت دید. وی از این مشاهدات اصولی را درک و تدوین نمود که شرح آنها ذیلا ارائه می گردد:

1-     تغییر انواع:

بر اساس این اصول بین انواع، گونه ها، جنس ها و بطور کلی جانداران روابط متقابلی از یک سو و از سوی دیگر روابطی با محیط بی جان وجود دارد که نتیجه این روابط تحمیل صفاتی از دو جانب بر یکدیگر و نهایتا تغییر انواع است.

داروین قابلیت تغییر را در موجودات زنده به دو قسمت معین و نامعین تقسیم نموده است. این تقسیم بندی بر اساس مشخص بودن یا نبودن عامل تغییر انجام گرفته است. علاوه بر این وی دو نوع تغییرپذیری متناسب و ترکیبی را مشخص می نماید: نوع اول تغییراتی است که در یک عضو روی داده و بر اعضای دیگر مرتبط با این عضو تغییر می نماید. تغییر پذیری ترکیبی، تغییری است که کلیه خصوصیات عوامل تغییر دهنده را نمایان می سازد.

داروین در پدیده تغییر پذیری ویژگی دو عامل را در نظر گرفت یکی شرایط محیطی و دیگری طبیعت ارگانیسم.

به نظر داروین شرایط محیطی بعنوان عامل اصلی در تغییربوده در حالیکه سرعت، خاصیت و درجه تغییرپذیری را وابسته به طبیعت ارگانیسم می دانسته است.

2-     تنازع بقاء:

این اصل حاصل تاثیر نظریات مالتوس بر آراء داروین است. بر اساس این اصل موجودات زنده در نزاع دائمی جهت بقاء هستند. این نزاع ناشی از کمبود منابع و کثرت جمعیت گونه هاست. مبارزه برای زندگی بر سه نوع است: مبارزه داخلی انواع، مبارزه انواع با همدیگر و مبارزه موجودات زنده با شرایط زندگی و محیط بی روح طبیعت.

در مبارزه برای زندگی همیشه شکل خونین آن دیده نمی شود بلکه گاهی جانداران دسته ای با دسته دیگر طرح دوستی می ریزند و زندگی می کنند.

یکی از اشکال روابط بغرنج که در بین جانوران وجود دارد، شکل خانواده و گله ای است که بدینوسیله زندگی همدیگر را محافظت و انگیزه حیات یکدیگر می گردند. زندگی خانواده چیزی جز شکل عالی زندگی مشترک نیست.


ادامه مطلب
نوشته شده توسط غلامرضا آریان در جمعه سوم اردیبهشت ۱۳۹۵ |
 
مطالب قدیمی‌تر