روش تعيين سرانهها، در انطباق با امکانات توسعهٔ شهر و شرايط اجتماعى و اقتصادى آن قرار دارد و هر يک از سرانههاى پيشنهادى در رابطه با کاربرد اراضي، و نيازهاى جمعيت تعيين مىشود. بنابراين، ابتدا بايستى در سطح کل شهر و نسبت به تمام جمعيت به تعيين معيار پرداخت و براى هر يک از کاربرىها (مانند کاربرى مسکوني، تفريحي، درماني، آموزشي) و اجزاء مربوط به آنها، سرانهاى معين نمود که مجموع اين سرانهها، سرانهٔ شهرى پيشنهادى را تعيين مىنمايد، که آخرالامر مقدار مساحتى را که جهت گسترش آيندهٔ شهر (فرضاً براى مدت زمان مشخصى مثلاً ده سال) لازم است بهدست خواهد داد.
از موارد ديگرى که بايستى در کاربرد اراضى آيندهٔ شهرها در نظر گرفته شود، آن است که براى ساختمانهاى مختلف شهرى ضابطههائى در نظر گرفته شود که به مقررات ساختمانى مشهور است. اين مقررات که نسبت به تراکمهاى مسکونى متفاوت است، عبارتند از: ميزان مساحت هر قطعه از اراضى مسکونى (حداقل تفکيک)، حداقل طول و عرض هر قطعه، توزيع جمعيت و نوع واحدهاى مسکونى در هر تراکم (تک خانواري، دوخانوارى چند خانوارى ...) تعداد طبقات ساختمانها، حداکثر زيربناى مجاز در هريک از طبقات ساختماني، حداکثر کل زيربنا به کل زمين و مانند آن. اين ضوابط، در مورد ساير ساختمانهاى شهرى مانند ادارات، مراکز تجاري، بيمارستانها، مدارس و غيره نيز بايستى رعايت گردد.
در سطح کشور ما، استانداردها و معيارهاى مشخصى بهمنظور تعيين همهٔ سرانههاى شهرى ارائه نگرديده است. از طرفي، استفاده از استانداردهاى کشورهاى ديگر نيز در زمينهٔ تأسيسات مختلف شهرى مانند مسکوني، درماني، آموزشى و امثال آن، به دليل مغاير بودن شرايط آنها از نظر آب و هوائي، ويژگىهاى فرهنگى و اجتماعي، درآمد، ابعاد و اندازههاى خانوار و امثال آنها، خالى از اشکال نمىباشد. از آنجا که شرايط زندگى شهرى در مناطق مختلف کشور با يکديگر تفاوتهاى اساسى دارد، معيارها و اندازهٔ سرانههاى شهرى در يک شهر از ايران نيز نمىتواند قابليت اجرائى براى شهرهاى ديگر را داشته باشد. زيرا، با توجه به اين حقيقت که کشور ما از نظر اقليمى و طبيعى داراى آب و هوا و شرايط طبيعى متفاوتى است و هر کدام از اين شرايط در نوع معيشت و زندگى شهرنشينان مؤثر افتاده است، مسلماً نمىتوان ضوابط و استانداردهاى يک شهر (مثلاً تهران يا اصفهان) را به شهرهاى ديگر کشور (مثلاً رشت يا کاشان) تعميم داد؛ تا چه رسد به آنکه بخواهيم استانداردهاى يک کشور خارجى و ضابطهها و نوع تيپ مسکن، يا مشخصات ساختمانى آنها را بهعنوان الگوئى براى شهرهاى خودمان پيشنهاد دهيم.
ذيلاً به تشريح معيارهاى پيشنهادى در مقايسه با استانداردهاى موجود در ساير کشورها مىپردازيم، ذکر اين موضوع نيز لازم است که در ارائهٔ معيارهاى فوق تعيين ضوابط آب و هواى انواع شهرها و عوامل اجتماعى و اقتصادى آنها تأثير دارد. معيار مورد سنجش نيز تا يک شهر ۲۰،۰۰۰ نفرى است. از طرف ديگر ملزم به بيان اين موضوع هستيم که معيارهائى که براى شهرهاى ايران ارائه مىگردد فقط جنبه پيشنهادى دارد و ضمن آنکه خالى از نقص نيست، مىتوان آنها را فقط در حد پيشنهاد مطرح نمود، نه بهعنوان يک استاندارد مشخص و قابل اجراء.
بهطور معمول، در تراکمهاى متوسط شهرى حدود فضاى مورد استفاده واحدهاى مسکونى و عناصر سرويسدهندهٔ آنها به شرح زير است:
- فضاهاى مسکونى ۵۰% سطح زمين
- فضاهاى سواره و پياده ۲۵% سطح زمين
- فضاهاى سبز و اماکن ورزشى ۱۵% سطح زمين
- ساير فضاهاى سرويسدهنده ۱۰% سطح زمين.
در استانداردهاى آلماني، متوسط سرانهٔ مسکونى ۷۳ مترمربع مىباشد؛ و در استانداردهاى کشورهاى ديگر، اين سرانه متغير است و از حدود ۲۰ مترمربع تا بيش از ۷۰ متر مربع تفاوت مىکند. طبق ضابطههاى بالا، سرانهٔ زمين مسکونى در کشورهاى مختلف از ۴۴ تا ۸۸ مترمربع در نظر گرفته مىشود.
در مورد وضع موجود زمين مسکونى نسبت به شهرهاى مختلف ايران نيز سرانهٔ مسکونى متغير مىباشد. بهطور متوسط سرانهٔ زمين مسکونى در شهرهاى ايران، بين ۲۰ تا ۵۰ مترمربع است. در مورد سرانهٔ پيشنهادى زمين مسکونى براى شهرهاى ايران، سه نوع پيشنهاد که به ابعاد و اندازههاى خانوار و در تراکمهاى مختلف باز مىگردد به شرح زير عنوان شده است:
- حداقل سرانهٔ مسکونى در تراکمهاى کم، ۵۰ مترمربع
- حداقل سرانهٔ مسکونى در تراکمهاى متوسط ۴۰ مترمربع
- حداقل سرانهٔ مسکونى در تراکمهاى زياد ۳۰ مترمربع
سرانههاى فوق، بر مبناى حداقل نيازهاى خانوارها به واحدهاى مسکونى مانند: اتاق خواب، نشيمن، پذيرائى و ناهارخوري، توالت و حمام و دستشوئي، انبار، آشپزخانه، فضاهاى ارتباطي، فضاى باز و حياط ديوارها در نظر گرفته شده و بر مبناى شرايط زندگى عمومى شهرى و خصوصيات اجتماعى و اقتصادى خانوارها پيشنهاد گرديده است؛ و مسلماً در شرايط مختلف آب و هوائي، و نحوهٔ سکونت، قابل تغيير خواهد بود.
تعداد و نوع ادارات در کشورهاى مختلف متفاوت است؛ و از نظر نحوهٔ پراکندگى و نوع واحدهاى ادارى و حتى شعبات آنها در سطح شهر، با يکديگر فرق دارد.
با توجه به نوع و تعداد ادارات، سرانهٔ ۵/۱ مترمربع زمين را براى انواع تأسيسات ادارى شهرها مىتوان پيشنهاد نمود.
متوسط استاندارد انواع واحدهاى تجارى شهر به نسبت هر ساکن شهري، حدود ۵ متر مربع درنظر گرفته مىشود. (شامل فضاهاى باز، ارتباطي، پارکينگ) گاهى مجموعهٔ سرانهٔ تجاري، آموزشى و اداري، تا ۱۱ مترمربع نيز بيان شده است.
با توجه به تنوع مشاغل تجارى در شهرهاى مختلف ايران و انواع مختلف آن، مىتوان مجموعهاى از واحدهاى تجارى را تحت عناوين زير تقسيمبنديى کرد و سرانههاى زمين را به نسبت آنها در سطوح مختلف شهر پيشنهاد نمود:
نوع واحد تجارى | سرانه زمين برحسب مترمربع تا ۲۰،۰۰۰ نفر |
|||||
خردهفروشى | ۰/۶ | |||||
عمدهفروشى | ۰/۶ | |||||
مشاغل خدمات عمومى | ۰/۲ | |||||
دفاتر خصوصى | ۰/۱ | |||||
خدمات حمل و نقل | ۰/۳۵ | |||||
بانکها | ۰/۲ | |||||
صنايع و کارگاههاى سبک | ۰/۵ | |||||
هتلها و سالنهاى غذاخورى | ۰/۲۵ | |||||
جمع | ۲/۸ |
با توجه به آنکه سرانهٔ فوق حداقل احتياج براى تأسيسات تجارى مىباشد، بهطور متوسط سرانهٔ تجارى را مىتوان بين ۳ تا ۵ مترمربع پيشنهاد داد. خاصه آنک نسبت بهنقش و وظيفهٔ شهر، تعداد مورد نياز اماکن تجارى آن متفاوت مىباشد. همچنين، نسبت بهنقش شهر و نياز به تأسيسات صنعتي، پيشنهاد واحدهاى صنعتى متغير است: بهطور کلي، استاندارد ۳۰ متر مربع را در مقابل هر شاغل کارگاه يا کارخانهٔ متوسط و ۶۰ تا ۱۰۰ مترمربع در مقابل هر شاغل کارخانهٔ صنعتى بزرگ مىتوان درنظر گرفت.
تأسيسات درمانى از نظر نوع و خصوصياتى که دارند، خود بهخود داراى استانداردهائى نيز مىباشند. ولى اين استانداردها در ارتباط با شهرهاى مختلف و نوع واحدهاى بهداشتى و درمانى متفاوت مىباشد.
در بعضى از کشورها مساحت لازم براى بيمارستان، در مقابل هر تخت بيمارستان ۱۰۰ تا ۲۰۰ متر مربع است؛ و در بعضى ديگر در مقابل هر ۴۵،۰۰۰ تا ۵۰،۰۰۰ نفر سکنهٔ شهر، يک بيمارستان در نظر گرفته مىشود. همچنين، گاهى در مقابل هر ۱۰۰ نفر ساکن شهرى ۹ تا ۱۰ تخت بيمارستانى پيشبينى مىگردد.
براى درمانگاهها نيز ۱/۰ تا ۲/۰ مترمربع، در مقابل هر ساکن شهري، زمين مورد نياز است. اين نسبتها براى داروخانهها، يک داروخانه براى هر ۷۰۰۰ نفر و يک مطب دندانپزشک در مقابل هر ۵۰۰۰ نفر و يک مطب پزشک در مقابل هر ۲۰۰۰ نفر ضرورى است.
در مورد تأسيسات درمانى و بهداشتى براى شهرهاى ايران، با توجه به ضوابط و معيارهاى جمعيتي، سرانههاى زير را مىتوان پيشنهاد داد.
کل تأسيسات درمانى و بهداشتى | ۱/۷ مترمربع | |||||
بيمارستان | ۰/۱۵ مترمربع | |||||
درمانگاه | ۰/۱۵ مترمربع | |||||
مرکز اورژانس | ۰/۱۵ مترمربع | |||||
راديولوژى (خارج از بيمارستان و درمانگاه) | ۰/۰۴ مترمربع | |||||
آزمايشگاه (خارج از بيمارستان و درمانگاه) | ۰/۰۴ مترمربع | |||||
مجتمعهاى پزشکى | ۰/۱ مترمربع | |||||
مرکز بهداشت | ۰/۰۵ مترمربع | |||||
داروخانه | ۰/۰۲ مترمربع | |||||
گرمابه عمومى | ۰/۶ مترمربع | |||||
توالت عمومى | ۰/۰۵ مترمربع | |||||
۱. شبکههاى آب: بهطور کلى حد متوسط مصرف آب روزانهٔ هر شهرنشين (بهنسبت مصرف خانگى و غيرخانگي) بين ۱۵۰ تا ۲۲۵ ليتر مىباشد. طبق استانداردهاى معمول، سطح مورد نياز براى تصفيه خانههاى آب بهطور متوسط ۲ مترمربع در مقابل هر ساکن شهر مىباشد. در مورد شهرهاى ايران در جهت احداث محلى براى تصفيهخانههاى آب تا سطح ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت شهر، سرانهٔ ۸/۰ مترمربع پيشنهاد مىشود.
۲. فاضلاب: به منظور ايجاد انبار يا محلى براى دفع موقت فاضلاب، سرانهٔ ۵/۰ مترمربع حداقل پيشنهاد تا حد ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت شهرى است.
۳. برق: حداقل سرانهٔ ماهانهٔ مصرفى برق براى مصارف خانگي، ۲۵ کيلووات است. با توجه به سطوح مورد نياز جهت ايجاد تأسيسات و تقويتکنندههاى برق، سرانهٔ ۳/۰ مترمربع تا سطح يک شهر ۲۰،۰۰۰ نفرى پيشنهاد مىگردد.
۴.تلفن: نسبت به نقاط مختلف يک شهر ۲۰،۰۰۰ نفري، حداقل ۲۰ دستگاه تلفن عمومى و يک دستگاه تلفن در مقابل هر خانوار و ۱/۰ مترمربع سرانهٔ زمين براى تأسيسات مرکزى تلفن، پيشنهاد مىشود.
۵. گاز: سرانهٔ زمين جهت ايجاد تأسيسات مربوط به گاز و گازرسانى در يک شهر ۲۰،۰۰۰ نفري، ۱۵/۰ مترمربع پيشنهاد مىگردد.
راهها عامل ارتباطدهندهٔ تأسيسات مختلف شهرى هستند و از اين نظر اهميت آنها در سطح شهرها قابلتوجه و ملاحظه است. معمولاً بين ۲۵/۰ تا ۳۰/۰ از سرانههاى شهرى اختصاص به راهها و شبکههاى ارتباطى دارد.
ذيلاً بهضوابط عرض انواع معابر شهرى مىپردازيم:
عرض (متر) | ||||||
کوچه | ۱۲ - ۸ | |||||
خيابان فرعى | ۲۴ - ۱۸ | |||||
خيابان اصلى | ۳۵ - ۳۰ | |||||
خيابان اصلى سرتاسرى | ۳۵ | |||||
راه پارکى | ۴۵ | |||||
بزرگراه | ۴۵ | |||||
آزاد راه | ۷۶ - ۴۵ | |||||
عرض کوچهها و معابر در رابطه با ريزشهاى جوى و انواع رفت و آمدها بايستى داراى مقياسى متناسب باشد.
با توجه به آنکه در ارائه سرانهها فضاهاى مربوط به پارکينگ نيز در نظر گرفته شده است، از نظر ايجاد پارکينگهاى عمومي، مىتوان فضائى برابر ۴ اتومبيل را نسبت به هر خانوار شهرى واجد اتومبيل در نظر گرفت. اين مساحت برابر ۳۲ مترمربع براى توقف و دور زدن اتومبيل است.
سرانههائى از قبيل شبکههاى آب، فاضلاب، برق و...، بهمنظور تعيين حدود مساحات مورد احتياج در شهرها مىباشد و مسلم است که بسيارى عوامل مانند خصوصيات طرحهاى شهري، نوع تراکمهاى شهري، ميزان عرضهٔ زمين، کيفيت زمين، شرايط آب و هوائي، وضع موجود، عوامل اجتماعى و اقتصادي، نقشها و وظايف شهري، و بسيارى ديگراز مشخصههائى که خاص هر شهر هستند، بر اين ضابطهها تأثير مىگذارند. بنابراين، استانداردهاى هر شهر در رابطه با خود شهر تعيين مىگردد. لذا، سرانههاى مذکور ملاک اجرائى کلى نداشته و بيشتر به منظور راهنمائى و تعيين حدود تقريبى سرانهها، در جهت احتساب احتياجات زمين براى آيندهٔ شهر ارائه گرديده است. چهبسا ممکن است شهرى به نسبت نقش خود بهميزان زمين کمتر يا بيشترى احتياج داشته باشد (مانند تأسيسات صنعتي)؛ و يا شرايط آب و هوائى بهنحوى باشد که از نظر فرم و نوع واحدهاى مسکونى نتوان ساختمانها را بههم فشرده يا گسترده پيشنهاد نمود.
بنابراين، بر اساس ضابطههاى خاص شهر و فرم و شکل تأسيسات شهري، استانداردها نيز متفاوت است. مسلماً يکى از عوامل تعيينکنندهٔ فرم و سيماى شهر و بافت شهرى بهکارگيرى صحيح و کافى استانداردها است. از طرف ديگر، سرانههاى پيشنهادى براى شهرهائى با جمعيت ۲۰،۰۰۰ نفر است؛ براى جمعيتهاى کمتر از اين يا بيش از اين، سرانهها قابل تغيير هستند.
نظر به نقش مسجد و اهميت آن و با توجه به پراکندگى مساجد و اماکن مذهبى در سطح شهرها و محلات مختلف شهري، لزوم احداث و در نظرگرفتن مساحتهاى کافى براى اين مکان مقدس ضرورى است.
در اين رابطه مىتوان حدود ۵/۰ تا ۷/۰ مترمربع سرانه را تا سطح ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت پيشنهاد داد.
معمولاً براى کتابخانههاى شهري، استاندارد ۰۵/۰ مترمربع تا ۰۷/۰ مترمربع در مقابل هر ساکن شهرى در نظر گرفته مىشود. محدودهٔ سرويس هر کتابخانه ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر مىباشد. در مورد شهرهاى ايران، مىتوان استاندارد ۰/۴ مترمربع را با توجه به فضاهاى باز و سبز، پارکينگ، انواع کتابخانههاى کودکان، نوجوانان و بزرگسالان پيشنهاد نمود (تا سطح ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت).
سطح مورد نياز براى ادارهٔ پست، بين ۱/۰ تا ۲/۰ مترمربع در مقابل هر ساکن شهرى است. براى هر ۱۰،۰۰۰ نفر از جمعيت، احداث يک ادارهٔ پست ضرورى است. طبق استاندارد، مساحت ۲۰۰۰ مترمربع براى يک ادارهٔ پست کوچک و ۴۰۰۰ مترمربع براى يک ادارهٔ پست بزرگ در نظر گرفته مىشود.
در مورد ايجاد تأسيسات پست در سطح شهرهاى ايران، مىتوان مساحت ۱/۰ مترمربع را تا حد ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت شهرى در نظر گرفته و پيشنهاد داد. در مورد صندوقهاى پست، نسبت به هر ۱۰۰۰ نفر يک صندوق پست پيشنهاد مىشود.
بر اساس يک ضابطهٔ کلى و عمومي، در مقابل هر ۱۰،۰۰۰ نفر از جمعيت شهري، بايستى يک ايستگاه آتشنشانى وجود داشته باشد.
در سطح شهرهاى ايران، معيار ۰۵/۰ مترمربع زمين براى تأسيسات آتشنشانى تا حد ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت شهرى پيشنهاد مىشود. شعاع دسترسى به مراکز آتشنشانى ۲ تا ۳ کيلومتر است.
در مورد کوچههاى کمعرض و يا مناطقى که از نظر پستى و بلندى در ارتفاع قرار دارند و بهطور کلى در نقاطى که امکان آتشسوزى وجود دارد، ايجاد شيرهاى آتشنشانى در نقاط مختلف شهر و محلات شهرى ضرورى است.
در مورد جايگاه توزيع بنزين، استاندارد ۱/۰. مترمربع نسبت به جمعيت شهرى پيشنهاد مىشود.
با توجه به حفظ بهداشت شهرى و نظافت شهر، ايجاد اماکن مشخص به منظور جمعآورى موقت و بهداشتى زباله که در نقاط مناسبى قرار داشته و سرپوشيده باشند، استاندارد ۲/۰ مترمربع زمين در مقابل هر ساکن تا حد ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت شهرى پيشنهاد مىگردد. اماکن دفع زباله نيز بايستى از نظر بهداشتى در نقاط مناسب و دور از اماکن مسکونى و خارج از آن قرار داشته و اماکن دفع آن، محيط زيست و آبهاى زيرزمينى را آلوده نکند.
فاصلهٔ مناسب محل دفع زباله تا شهر، بهطور متوسط بايستى ۱۵ تا ۲۵ کيلومتر با شهر فاصله داشته باشد. با توجه بهميزان متوسط توليد ۶۴۴ کيلوگرم زباله در سال براى هر شهرنشين، حجم مراکز دفع زباله بايستى متناسب باشد.
موقعيت و محل کشتارگاه نيز، بايستى در محل مناسبى از شهر قرار داشته باشد و به منظور دفع پساب آن، اقدامات لازم صورت پذيرد. زيرا چنين نقاطى ممکن است در اثر دفع پساب و فاضلاب غيربهداشتى خود، محيط اطراف و حتى رودخانههاى شهرى را آلوده سازند. استاندارد معمول براى مساحت کشتارگاه ۴/۰ تا يک مترمربع در مقابل هر ساکن شهرى است. براى شهرهاى ايران تا سطح ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت، سرانهٔ، ۲/۰ مترمربع پيشنهاد مىگردد.
در ايجاد گورستانها، موقعيت آنها در رابطه با جهت گسترش آيندهٔ شهر بايستى درنظرگرفته شود. گورستانها، بهنحوى بايستى احداث شوند که در معرض وزش باد اصلى بهسوى شهر نباشند.
بهطور کلى در کشورهاى ديگر، حدود سرانهٔ ناخالص هر قبر بين ۵ - ۷ مترمربع است. ولى با توجه به مساحت مربوط به قبرها، غسالخانهها، سالنهاى سوگوارى و مسيرها و تأسيسات ديگر، با توجه به فضاهاى مورد احتياج آينده، سرانهٔ ۲ تا ۳ مترمربع در مقابل هر شهرنشين تا سقف ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت پيشنهاد مىشود.
با توجه به اهميت فضاى سبز و لزوم ايجاد آن در شهرها به منظور لطافت هوا و تفريح مردم و زيباسازى شهر، نمىبايست استاندارد مشخصى براى ايجاد فضاهاى سبز وجود داشته باشد. زيرا هر اندازه که فضاهاى سبز در سطح شهرها توسعه يابند، کافى نخواهد بود. با وجود اين، استانداردهائى در اين زمينه نيز وجود دارد. اين استانداردها، نسبت به انواع آب و هوا و خصوصيات اقليمى و دسترسى به آب در شهرها از يکسو و پاک نمودن هواى شهرها در نقاطى که آلودگى هوا بيش از حد مجاز است، يکسان نمىباشد. بهطور کلي، حداقل سرانههاى فضاى سبز براى هر نفر حدود ۳ مترمربع است. اينحد با توجه به مساعدتهاى طبيعي، مىتواند تا ۵ مترمربع نيز افزايش پيدا کند.
براى شهرهاى ايران، با توجه به تنوع عوامل طبيعى و اقليمى آن، مساحات زير تا سطح ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت شهرى پيشنهاد مىگردد:
پارک و فضاى سبز در سطح محلهٔ کوچک و محيط بازى کودکان | ۱/۲ مترمربع | |||||
پارکهاى محلهاى | ۱/۵ مترمربع | |||||
پارکهاى ناحيهاى شهرى | ۱/۸ مترمربع | |||||
پارکها و باغهاى حاشيهٔ شهرى (حداقل) | ۴/۵ مترمربع | |||||
جمع | ۹ مترمربع | |||||
چنين مساحاتى براى نقاط کمآب، مىتواند از انواع مختلف گياهان بومى بهوجود آيد.
هماهنگى تأسيسات ورزشى با فضاهاى سبز و پارکها، به بسط بهتر اين دو فضاى شهرى مىانجامد. در بعضى از کشورها، سرانهٔ فضاهاى ورزشى نسبت به انواع محيطهاى ورزشى براى گروههاى سنى مختلف، تا ۸ مترمربع در مقابل هر ساکن شهرى مىرسد. براى شهرهاى ايران، سرانهٔ ۴ مترمربع با توجه به تأسيسات ورزشى کودکان تا ۷ سال، و کودکان ۷ تا ۱۴ سال و نوجوانان، جوانان و بزرگسالان پيشنهاد مىگردد.
استاندارد در اين فعاليت از تأسيسات عمومى شهري، در کشورهاى مختلف متفاوت است. مثلاً در بعضى از کشورها، استاندارد ۲۵/۰ مترمربع نسبت به هر ساکن شهرى درنظر گرفته مىشود. براى ايجاد سينما و تئاتر و سالنهاى عمومى ديگر شهر در سطح شهرهاى ايران تا حد ۲۰،۰۰۰ نفر جمعيت، سرانهٔ ۳/۰ مترمربع پيشنهاد مىشود.
استانداردهاى سرانهٔ آموزشى به نسبت جمعيت شهرها در کشورهاى مختلف با يکديگر فرق مىکند. بهعنوان مثال، حد متوسط سرانههاى آموزشى براى کودکستان ۵/۲ تا ۴ مترمربع با ۵ مترمربع فضاى باز براى هر کودک، براى دبستان ۵/۶ مترمربع زيربنا و ۵/۶ مترمربع فضاى باز در مقابل هر فرد دبستانرو و براى دبيرستان و مدارس راهنمائى ۵/۶ مترمربع زيربنا و ۶/۵ مترمربع فضاى باز در مقابل هر دانشآموز دبيرستانى در نظر گرفته مىشود.
طبق همين ضوابط، فاصلهٔ مناسب و حوزهٔ خدماتى واحدهاى آموزشى به نسبت واحدهاى مسکونى ۲۰۰ تا ۳۰۰ متر براى کودکستان، ۵۰۰ تا ۷۰۰ متر براى دبستان و ۱۵۰۰ تا ۲۰۰۰ متر براى دبيرستان پيشنهاد شده است.
طبق ضابطههاى ديگر، شعاع عملکرد مدارس بين ۲ تا ۳ هزار متر براى دبيرستان، ۱۵۰۰ متر براى مدرسه راهنمائي، ۸۰۰ متر براى دبستان و ۲۰۰ متر براى کودکستان در نظر گرفته مىشود. در سطح ايران، با توجه به استانداردهاى تهيه شده توسط وزارت آموزش و پرورش، ضوابط تأسيسات آموزشى به قرار زير است۱:
(۱وابط و معيارهاى ساختمانهاى آموزشى در ايران، دفتر فنى وزارت آموزش و پرورش، نشريه شمارهٔ ۱.
حوزههاى خدماتى پيشنهادى مدارس و تعداد دانشآموز در کلاس در ايران.
نوع مدرسه | حوزه خدماتى | تعداد در کلاس | |||
کودکستان | ۵۰۰-۳۰۰ متر | ۲۵ | |||
دبستان | ۵۰۰ متر | ۳۶-۳۰ | |||
مدرسه راهنمائى | ۲۰۰۰-۱۰۰۰ نفر | ۳۶-۳۰ | |||
دبيرستان | ۲۰۰۰ متر | ۴۲-۳۶ |
همچنين، حداکثر طبقات ساختمانى کودکستان ۱ طبقه، دبستان ۱ تا ۲ طبقه، مدرسهٔ راهنمائى ۱ تا ۳ طبقه و دبيرستان ۱ تا ۳ طبقه است.
در مورد کلاسها، عرض کلاسها نبايستى از ۷/۵ متر کمتر باشد. در مورد عرض کلاس براى کلاسهائى که از نور طبيعى استفاده مىکنند حداکثر ۷ متر و براى کلاسهائى که از دو طرف از نور استفاده مىکنند حداکثر ۴/۸ متر؛ و طول کلاسها بهطور کلى نبايستى از ۶ متر کمتر و از ۹ متر بيشتر باشد.
براساس استانداردهاى منتج از دفتر فنى وزارت آموزش و پرورش، استاندارد آموزشى شهرى (زمين و زيربنا) به نسبت هر ساکن شهرى و برحسب تقسيمبندىهاى داخلى شهرها به قرار زير است:
کودکستان در سطح محلهٔ کوچک حدود ۸/۰ مترمربع
دبستان در سطح محله حدود ۵/۱ مترمربع
مدرسه راهنمائى در سطح ناحيهٔ شهرى حدود ۲/۱ مترمربع
دبيرستان در سطح ناحيه شهرى حدود ۹/۰
جمع استانداردهاى آموزشى نسبت به هر ساکن شهرى حدود ۴/۴ مترمربع.
در تعيين حدود، ناحيهها و محلههاى شهري، عوامل مهمى دخالت دارند که يکى از آنها وضع موجود شهر است که در آن، حدود محلات که هر يک از نظر تاريخى عملکردى دارند، بررسى مىشود و هرکدام نيز داراى مرکزى هستند که شالودهٔ وجودى محلات را بنيان گذاردهاند که مردم در آنها به معاشرت و خريد و فروش مىپردازند. ممکن است مرکز اين محلهها را مساجد، حسينيهها و تکايا، يا مراکز خريد و فروش، بازارها، کوچهها و يا قهوهخانهها و نظاير آنها تشکيل دهد، که اثر خود را بر روابط اجتماعى و حتى بافت شهر و معمارى آن گذارده لذا در هم ريختن بافت محلات بدون مطالعه و دقت کافي، اثر ناخوشايندى بر بافت شهر خواهد گذارد. بنابراين اولين قدم، مطالعهٔ وضع موجود محلات و ناحيهها و اقتصادى زمان خود هستند؛ حتى تراکمهاى پيشنهادى شهر نيز، بهتر است براساس آنها صورت گيرد. ولى با توجه به اثرات مثبت و منفى تراکم مىبايستى پس از آنکه تراکمها در سطح شهر موجود و اراضى قابل توسعهٔ آينده انتخاب گرديد، اقدام بعدى در زمينه تقسيم شهر به ناحيهها و محلههاى مختلف است.
يکى از روشهائى که در جايگزينى تأسيسات مختلف شهر معمول است، نحوهٔ استقرار اماکن مسکونى و عناصر وابسته به آنها است که بايد از طريق سلسله مراتبى منطقى در شهر گسترده شوند. در سطح شهر، خانواده از کوچکترين اجزاء جامعه است. معمولاً خانوادهها در يک محيط شهرى در کنار هم زندگى مىنمايند؛ اين استقرار و همجوارى در کنار هم، لزوم ايجاد يک سلسله نيازهاى شهرى را مطرح مىسازد. نيازهاى مختلف اهالى در سطح شهر، ناحيه و محله، متفاوت است. يکى از روشها آن است که حدود خدمات مراکز آموزشى بهعنوان تعيينکنندهٔ تقسيمبندىهاى شهرى قلمداد شود. مثلاً فاصلهاى را که يک کودک از محيط مسکونى خود مىتواند تا محيط کودکستان بهصورت پياده و بدون برخورد با خيابانها و يا محل عبور وسائط نقليه (که امکان خطر تصادف نيز در آن وجود دارد) بپيمايد، مىتوان حدود تعيينکنندهٔ محلهٔ کوچک دانست، و حدود محله فاصلهاى است که يک دانشآموز دبستانى بهصورت پياده و حداکثر به فاصلهٔ زمانى يک ربع ساعت، بتواند از محيط مسکونى خود تا دبستان طى نمايد به همين ترتيب، حدود ناحيهٔ شهري، مىتواند حد فاصل بين محيط مسکونى يک دانشآموز دورهٔ راهنمائى يا دبيرستانى تا محل مدرسه او باشد. فاصلهاى که بتواند در حدود نيمساعت بهصورت پياده طى شود.
از طرف ديگر، معمولاً در سطح محلهٔ کوچک، وجود زمينهاى بازى کودکان ضرورت دارد و در سطح محلات معمولاً خردهفروشىها، اماکن خدماتى و اماکن ورزشى کوچک بهوجود مىآيند. در سطح ناحيهها، خدمات مربوط به خردهفروشىها و خدمات عمومى ديگر شهر مثل پارکها، اماکن تفريحى و ورزشى و در سطح شهر، عمدهفروشىها و مراکز تجارى بزرگ، سوپر مارکتها و نظاير آن جايگزين مىشود.
هر شهر مىتواند از چند ناحيه شهري. هر ناحيه شهرى از چند محله و هر محله از چند محلهٔ کوچک (زيرمحله) بهوجود آيد. خدمات و تسهيلات شهرى نيز در رابطه با اهميت آنها از نظر نيازهاى جمعيت، در هر يک از تقسيمات فوق شکل مىگيرند. بعضى از تسهيلاتى که در اين تقسيمبندىها مطرح مىگردند، به قرار زير است:
مرکز محله کوچک (زيرمحله):
مهدکودک، خردهفروشىهاى کوچک (مانند نانوائي، بقالي، روزنامهفروشي)، فضاى بازى کودکان، پارک کوچک کتابخانه کودک،
مرکز محله:
کودکستان و دبستان، پارک، فضاى بازي، خردهفروشى (از قبيل ميوه فروشي، قصابي، بقالي)، خدمات (مانند کفاشي، آرايشگاه و لباسشوئي) مسجد.
مرکز ناحيه:
مدرسه راهنمائى و دبيرستان، خدمات درماني، سينما، فضاهاى تفريحى و فرهنگي، فضاهاى ورزشي، فضاهاى باز و سبز وسيع، بعضى فعاليتهاى توليدى غير مزاحم مثل خياطي)، خدمات فني، دفاتر خصوصي، کتابخانه، آتشنشاني.
مرکز شهر:
ادارات، خردهفروشىها، عمدهفروشىهاى اصلي، درمانگاه و بيمارستان، مراکز فرهنگي، فضاهاى باز عمومي، سالنهاى غذاخورى هتل، نمايشگاه، کتابخانه شهر، مسجد، زمينهاى بازى بزرگ.
طبق روال فوق، حوزه عملکرد مرکز محله کوچک ۲۰۰ تا ۲۵۰ متر، مرکز محله ۵۰۰ متر و مرکز ناحيه حدود ۲۰۰۰ متر خواهد بود. شهر نيز متشکل از چند ناحيه است، حدود تقريبى جمعيت محله کوچک ۱۲۵۰ نفر، محله ۵۰۰۰ نفر و ناحيه ۲۰۰۰۰ نفر مىباشد.