کامبرین و اردویسین:
رسوبات این دوره از کامبرین تحتانی شروع میشود که بیش از 500 تا 1000 متر ضخامت دارد و از ماسه سنگهای ارغوانی (ماسه سنگ لالون) تشکیل یافته است. ماسه سنگهای لالون (شمال تهران) در سرتاسر البرز و در نقاط مختلفی از ایران مرکزی با رخساره کاملاً مشابه مشاهده میشود. این تشکیلات در ترکیه، اردن، عربستان سعودی و پاکستان نیز شناخته شده است.
ترکیب عمده ماسه سنگهای لالون را SIO2 تشکیل میدهد و در نقاطی که فرسایش شدید میباشد بسادگی بصورت پودر ماسه استخراج میگردد که درتصفیه آب و صنایع ریختهگری و غیره مورد مصرف است.
تشکیلات دیگری که از کامبرین و اردویسین در ایران شناخته شده عبارتند از تشکیلات میلا (البرز مرکزی)، تشکیلات لشکرک (البرز مرکزی)، تشکیلات گروه میلا (شمال طبس) و بالاخره طبقات کامبرین کرمان.
تشکیلات سیلورین:
وجود سنگ های متعلق به سیلورین فقط در دو ناحیه در ایران محرز گشته است. یکی در ناحیه طبس که در آنجا بهطور عمده آهکهای مرجانی بهضخامت 600 متر سنگهای سیلورین را تشکیل میدهد و دیگری در کوه فارغان و کوه گهکم در شمال بندر عباس. در نیمه راه بین دو ناحیه فوق نزدیک زرند شمال غربی کرمان سنگ آهکهای تیره و فسیل دار همراه با دولومیتها، کوارتزیتها و شیلها تا قسمتی سیلورین بهگمان آمده است.
بهنظر میرسد که در بقیه ایران سیلورین یک دوره رسوبگذاری نبود لایههای کامبرین- اردویسین ایران مرکزی شمال و شمال غربی مستقیماً از دونین و سنگهای جوان دیگر پوشیده شده است.
رسوبات دونین:
تشکیلات دونین به دو بخش دونین زیرین و بالایی تقسیم میشود که در مورد دونین زیرین به احتمال کمتر گسترش دارد اطلاعات کمی در دست است ولی درباره دونین بالایی میتوان در منطقه آذربایجان، از راه البرز بهسوی ایران مرکزی، خراسان، ناحیه طبس، کرمان به احتمال بهسمت جنوب تا کوه گهکم در شمال بندر عباس اشاره کرد. تشکیلات دونین بالایی از سنگ آهکهای تیره دارای فسیل براکیوپد و مرجان فراوان است، همراه با آنها ولی با اهمیت کمتر سنگهای آتشفشانی بازیک در شمال آذربایجان، در مواضعی در البرز مرکزی و غربی وجود دارد.
ضخامت سنگهایی که به دونین نسبت میدهند در حدود چند صد متر در شمال ایران و تا حداکثر 1200 متر در ناحیه شمالی طبس تخمین میزنند.
کربونیفر:
بطورکلی در ایران توزیع سنگهای کربونیفر با توزیع سنگهای دونین بالایی برابری دارد. درباره این سنگها بررسیهای مفصلی بهخصوص در کوههای البرز و در ناحیه طبس و پیرامون آن صورت گرفته است.
اکثریت نهشتههای کربونیفر ایران متعلق به سری کربونیفر زیرین است و آنها را مستقیماً سنگهای پرمین فراگرفته است. بر اثر بررسیهای جدید و شناخت فسیلهای ممیز وجود کربونیفر بالایی در ناحیه طبس بهثبوت رسیده است.
ضخامت کلی کربونیفر در البرز و همچنین در ناحیه طبس درحدود 500 متر است.
پرمین:
در ایران سنگهای پرمین نسبت به سنگهای کربونیفر گسترش بیشتری دارد. از چینهشناسی این سنگها اطلاع نسبتاً مشروحتری از ناحیه جلفا در آذربایجان شمالی، از البرز مرکزی، از کوههای آباده در ایران مرکزی و از ناحیه طبس در شرق ایران در دسترس است. ولی بهطور کلی وجود سنگهای پرمین در اکثر نواحی دیگر ایران به ثبوت رسیده است (مثل: آذربایجان جنوبی، کوههای سلطانیه، البرز غربی و شرقی، خراسان، گلپایگان، رشته کهرود، انارک، یزد، ناحیه شمالی کرمان، سیرجان، مرتفعات رشته کوههای زاگرس، بیابان لوت، بلوچستان).
در ایران شمالی پرمین بالایی متشکل از سنگ آهکهای تیره دارای فسیل براکیوپدها و مرجانها و فوزولینها است که ضخامت آن به 300 تا 500 متر میرسد.
در ناحیه جلفا دو طرف رود ارس که رود مرزی بین آذربایجان ایران و ماوراء قفقاز روسیه است تشکیلات پرمین مطالعه شده است. سنگهای ناحیه جلفا عبارتست از شیلهای خاکستری روشن تا ارغوانی، مارنها و سنگ آهکها و ضخامت این سنگها بین 30 تا 40 متر است.
تشکیلات دوران دوم در ایران:
تریاس: در بیشتر قسمتهای ایران تشکیلات دوران دوم زمین شناسی بعد از یک دوره کوتاه فرسایشی در پایان دوره پرمین با رسوبات دریایی عمیق و آهکها و دولومیتها آغاز میگردد.
ردیف تریاس در بیشتر جاها با سنگ آهکهای نازک لایه شیلهای آهکی دارای فسیل دوکفهایها بخوبی مشخص است. در ناحیه طبس(نایبند) ضخامت دولومیتهای تریاس به 1000 متر میرسد و در روی آنها حدود 2800 متر ماسه سنگها، شیلها و سنگ آهکهای نازک قرار دارد که همان اواخر تریاس را تشکیل میدهند.
ژوراسیک: بخش زیرین ردیف ژوراسیک در ایران مرکزی، شمالی و شرقی بطور عمده از رخساره ماسه سنگ و شیل(تشکیلات شمشک) که ذغال سنگ و فسیل گیاهی دارد بسط یافته است.
در ژوراسیک فوقانی نهشتههای آهکی غلبه دارد(تشکیلات دلیچای، سنگ آهک لار، تشکیلات آبیک در البرز، تشکیلات مزدوران در کپت داغ، تشکیلات قلعه دختر، سنگ آهک اسفندیار در شرق ایران). سنگ آهک ژوراسیک بالایی در ناحیه کرمان- طبس با سنگهای تبخیری همراه است(تشکیلات نمک، رخساره گچ).
در قسمت عمده ایران مرکزی و شرقی، دوره ژوراسیک با یک فاز چین خوردگی و خروج از آب که در جاهایی با نفوذ گرانیت و دگرگونی سبک همراه بوده پایان پذیرفته است.
بزرگترین ضخامت مقطع ژوراسیک در حدود 8 کیلومتر در فرورفتگی ناو شکل زرند شمالغربی کرمان اندازهگیری شده است. در قسمتهایی از غرب ایران مرکزی و غربی و البرز نهشتههای ژوراسیک میانی- بالایی یافت نمیشود و فقط به وجود مقدار کمی از سنگهای ژوراسیک در آذربایجان شمالی پی بردهاند.
کرتاسه:
در شمال ایران کاملترین مقطعهایی از کرتاسه در رشته کوه کپت داغ در مرز ایران و ترکمنستان پیدا شده است. سنگهای آن عبارت است از شیلهای دریایی، مارنها، سنگ آهکهاو با اهمیت کمتری ماسه سنگها. این ردیف به ضخامتهایی بیش از 3000 متر میرسد.
در کوههای البرز و دورتر بهسوی جنوب سنگهای کرتاسه که بهطور عمده از سنگ آهک و مارن است گسترش دارد ولی مقاطع آنها ناقصتر است.
در بلوچستان و در نواحی محدودی از ایران شرقی، مرکزی و شمالغربی تجمع ویژه و درهم و برهمی از سنگ آهکهای پلاژیک، رادیولاریتها، اوفیولیتها و تخته سنگهای گوناگون شناخته شده که کالردملانژ(مخلوط سنگهای رنگارنگ) نام گرفته است و اکثر مؤلفان آنرا به کرتاسه بالایی نسبت دادهاند.
دوران سوم:
از مشخصات عمده این دوران آن است که بهدنبال پایان کرتاسه حرکات کوهزایی نوع آلپی آغاز شده و رسوبات دوران سوم با نهشتههای کنگلومرایی در قاعده(بهاستثنای زاگرس) بر روی تشکیلات قبلی قرار گرفتهاند. بنابر این انواع رسوبات و مشخصات آنها در نقاط مختلف ایران بهصورتهای گوناگون است. ولی دو دسته از آنها کاملاً مشخص بوده و از نقطه نظر تکتونیک نیز متمایزند. یکی همان زاگرس و دیگری بقیه ایران است.
در زاگرس رسوبات دوران سوم بهصورت منظم رسوبات دوران اول را دنبال میکند و این رسوبات همواره در ژئوسنکلینالی که در آغاز دوره پرمین وجود داشت انباشته شده است.
در بقیه ایران، رسوبات دوران سوم مشخصات بری دارد و بهعلاوه در آن نبود چینهشناسی نیز بهویژه در اوایل ائوسن و اولیگوسن دیده میشود.
برای بهتر روشن شدن مسئله در زیر ترتیب سیستمهای این دوران را بررسی میکنیم:
تشکیلات ائوسن:
همانطور که ذکر شد در زاگرس رسوبات ائوسن، رسوبات کرتاسه بالایی را دنبال میکند و این رسوبات در یک محیط دریایی گذاشته شدهاند و شامل مارنها و آهکهای ماسهای که از فسیلهای مخصوص به خود بسیار غنی هستند میباشد.
در ایران مرکزی، البرز و همچنین در شرق ایران، رسوبات ائوسن اغلب بهصورت دگرشیب زاویهدار بسیار مشخص روی تشکیلات قبلی قرار گرفتهاند.، این وضع رسوبگذاری نشان دهنده شرایط بری و یا یک محیط رسوبگذاری در یک دریای کم عمق میباشد.
در این عصر یک حادثه بسیار مهم مشخص است: فعالیت آتشفشانی زیردریایی که با تراکم فراوان توفها و سنگهای آتشفشانی به رسوبات دوره ائوسن ضخامتی بیش از چندین هزار متر داده است.
اولیگوسن:
زاگرس در این دوره بهصورت دریایی آرام بوده و رسوبات آن در این منطقه آهکی است که بهنام آهکهای آسماری نامیده میشود. این سطوح آهکی از نقطه نظر ذخایر نفتی بسیار مهم است زیرا این لایهها تقریباً مجموع بسترههای نفتی جنوب ایران را در بر میگیرند.
در ایران مرکزی الیگوسن با پیشروی دریا بر روی ائوسن آغاز میگردد و تشکیلات کنگلومرایی در قاعده را نیز همراه میباشد.
در ناحیه البرز و آذربایجان شرقی، رسوبات این دوره دنباله رسوبات ایران مرکزی و این رسوبات در این نواحی از ماسه سنگها و رسوبات تخریبی که بهنام تشکیلات کاسپین نامیده میشود تشکیل شدهاند.
میوسن:
آهکهای زاگرس و تشکیلات ایران مرکزی تا میوسن میانی تعقیب میشوند. کم کم محیط تبدیل به محیط بری میگردد و رسوبات بهصورت ماسه سنگی و کنگلومرا در میآید. رسوبات اخیر در زاگرس بهنام تشکیلات فارس و در ایران مرکزی بهنام:
(Upper red formation (U.R.F نامیده میشود. ضخامت رسوبات میوسن در زاگرس از چندین صدمتر تا چندین هزار متر تغییر میکند و در ایران مرکزی نیز این تغییر از صدها متر به هزاران متر میرسد.
پیلوسن:
بر روی لایههای قرمز، کنگلومراها، ماسه سنگهای سرخ، سنگ جوشهای ضخیم پلیوسن قرار میگیرد.
(کنگلومرای بختیاری) -در حوزه رسوبی مرکزی- شمالغربی جوانترین نهشتههایی که ضخامت آنها از راه فسیل شناسی تعیین شده عبارت است از لایههای استخوان فسیلدار مراغه و لایههای دریاچهای دارای فسیل ماهی آذربایجان، در زاگرس تشکیلات پلیوسن بیش از 1000 متر ضخامت دارد که تقریباً بهحالت افقی بر روی تشکیلات فارس جای گزیده. در ایران مرکزی در قسمت بالای احتمالاً تشکیلات بختیاریقرار گرفته است.
فرماسیونهای آبرفتی چینخورده اطراف تهران نیز شاید قسمت پایینیشان معادل فرماسیون بختیاری باشد.
کلیه سنگهای آبرفتی دوران چهارم که روی این ناحیه را میپوشاند چینخوردگی و شکستگی پیدا کردهاند.
چینهشناسی ایران
دوران چهارم:
در گمانههایی که در جلگههای ساحلی دریای خزر بهویژه در مازندران و گرگان زده شده به رسهای ضخیم متعلق به دوران چهارم که زیر نهشتههای جدید دریایی قرار دارد برخوردهاند(اشکوب باکو، اشکوب قدیمی دریای خزر، نهشتههای جدید دریای خزر). در سواحل مکران در بلوچستان نیز تراسهای دریایی دوران چهارم وجود دارد.
در داخل ایران تشکیلات دوران چهارم و تشکیلات جدید بهطور عمده متشکل است از: سفرههای پر وسعت گراویه(تشکیلات دشت کهریزک، آبرفتهای تهران، آبرفتهای جدید) نهشتههای دریاچهای، تشکیلات لوت نهشتههای کویر نمک جدید) و ماسههای بادی و لس و در دامنههای شمالی البرز و در دندانههای غربی کپت داغ یافت میشود. سنگهای آتشفشانی جوان در آذربایجان، در بلوچستان، در بیابان لوت مرکزی و سنگهای آتشفشانی دماوند وجود دارد.