If I had had time in the afternoon, I would have helped you bake the cake.
(اگر من بعد از ظهر وقت داشتم، به تو کمک می کردم تا کیک را بپزی.)
برای ساختن حالت شرطی نوع دوم نیاز به فعل کمکی would فعل کمکی have در زمان حال و شکل سوم فعل اصلی (Past participle) داریم. جدول زیر نحوه استفاده از این حالت را در جملات متفاوت نشان میدهد:
|
جملات مثبت |
جملات منفی |
جملات سوالی |
|
| برای همه حالت ها مشابه |
I would have played/spoken |
I would not have played/spoken |
Would I have played/spoken? |
ساختن شکل سوم برای فعل های با قاعده با اضافه کردن پسوند –ed به فعل اتفاق می افتد. برای افعال بی قاعده باید شکل سوم فعل را یاد بگیرید.
love – loved (loveed)
admit – admitted
travel – travelled (British), traveled (American)
hurry – hurried
به ویژه در حالت کلامی زبان انگلیسی برخی افعال و ضمایر تا حدی با هم ترکیب می شوند. به این حالت شکل کوتاه شده از افعال گفته می شود. جدول زیر حالت های مختلف کوتاه شده از افعال در حالت شرطی نوع دوم را نشان می دهد:
|
شکل بلند |
شکل کوتاه |
مثال |
|
would |
…’d |
they’d |
|
would not |
…’d not/… wouldn’t |
I’d not/I wouldn’t |
If I had time, I would help you.
(اگر وقت داشتم، به تو کمک می کردم. [نشان می دهد که الان وقت ندارم و به تو کمک نمی کنم.])
برای ساختن حالت شرطی نوع اول از فعل کمکی would به همراه شکل ساده (شکل زمان حال) از فعل اصلی استفاده می شود. جدول زیر نحوه ساخت انواع جملات در این حالت را نشان میدهد:
|
جملات مثبت |
جملات منفی |
جملات سوالی |
|
| برای همه حالت ها مشابه |
I would speak |
I would not speak |
Would I speak? |
به ویژه در حالت محاوره ای از زبان انگلیسی برخی افعال و ضمایر تا حدی با هم ترکیب می شوند. به این حالت شکل کوتاه شده از افعال گفته می شود. جدول زیر حالت های مختلف کوتاه شده از حالت شرطی نوع اول را نشان می دهد:
|
شکل بلند |
شکل کوتاه |
مثال |
|
would |
…’d |
they’d |
|
would not |
…’d not/… wouldn’t |
I’d not/I wouldn’t |
Get in someone's hair
معني: کسي را اذيت کردن

- I know that the children get in your hair, but you should try not to let it upset you so much.
- Listen, Jim. I can't help it. The children bother me and make me very angry.
- من ميدونم که بچهها اذيتت ميکنند، اما بايد سعي کني نذاري اين موضوع تو رو خيلي ناراحت کنه.
- ببين جيم. من نميتونم کاريـش کنم. بچههـا منو اذيـت ميکنند و منو خيلي عصباني ميکنند.
Cat got your tongue
معادل فارسي: موش زبانت را خورده (خجالتی)

What's the matter? Cat got your tongue?
موضوع چيه؟ موش زبونت رو خورده؟ (يعني چرا حرف نميزني)
Take it on the lamb
معادل فارسي: در رفتن

Poor Richard has always had his problems with the police. When he found out that they were after him again, he had to take it on the lamb. In order to avoid being caught and thrown in jail, he was forced to flee in a great hurry.
بيچاره ريچارد هميشه بـا پليس مشکل داشته. وقتي فهميـد که اونا دنبالش هستند، مجبـور شددر بره. براي اينکه گير نفته و تو زندون نيفته مجبور شد به سرعت فرار کنه.